بهار هستی

ولایت مداری

بهار هستی

ولایت مداری

سال نو ...

روزها نو نشده کهنه تر از دیروز است

گر کُند یوسف زهرا نظری ، نوروز است

لحظه ها در تپش تاب وتب آمدنش

آسمان چشم به راه قدمش هر روز است


زمان حمله به ایران مدت‌هاست گذشته است

دو تحلیلگر ارشد امور امنیت ملی در فلسطین اشغالی تأکید کردند زمان برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران از طریق حمله نظامی مدت‌هاست گذشته است. هامون نیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ایران هسته‌ای، بر اساس گزارشی که جروزالم پست در تاریخ 29 اسفند 1389به قلم اورن کسلر منتشر کرده «امیلی لاندو» و «گیورا ایلند» محققان ارشد مؤسسه مطالعات امنیت ملی در تل‎‌آویو عقیده دارند زمان مناسب برای هدف قرار دادن برنامه هسته‌ای تهران مدت‌هاست‎ ‎که گذشته است.‏‎ ‎این دو همچنین معتقدند قدرت‌های دنیا تهدید هسته‌ای ایران را‎ ‎به خوبی تحت کنترل ندارند.‏‎

 

 

 

‎این دو به خبرنگاران گفته‌اند: «در حالی که اهداف ایران روشن است، راه حل مسئله هسته‌ای این کشور خیلی روشن نیست.»‏‎ ‎

* دیدگاه های لاندو

امیلی لاندو که یک تحلیلگر معتبر در مرکز مطالعات امنیت ملی دانشگاه تل آویو و همچنین یکی از مدیران امنیت داخلی رژیم اسرائیل است، می‌گوید: ما بلاتکلیف‎ ‎هستیم. هیچ چیزی در حال حاضر در مورد ایران اتفاق نمی‌افتد.‏‎

‎لاندو به منافع متفاوت و‎ ‎اغلب متضاد گروه 1+5 اشاره کرده و نتیجه گرفته است که در‎ ‎واقع هیچ برنامه‌ای وجود ندارد. تمام کشورهای عضو 1+5 منافع ملی خود را‎ ‎دنبال می‌کنند. ایران بخشی از منافع ملی هر یک از این کشورهاست.

لاندو در ادامه ادعا کرد: واضح است که ایران به دنبال کسب قابلیت نظامی هسته‌ای‎ ‎است، اما مشخص نیست که آیا می‌خواهد کلاهک‌های هسته‌ای تولید و از آنها‎ ‎استفاده کند یا می‌خواهد از ژاپن الگوبرداری کند.‏‎ ‎
به نوشته جروزالم پست، کارشناسان می‌گویند ژاپن گرچه در عمل برنامه تولید سلاح‌های هسته‌ای را‎ ‎دنبال نمی‌کند، اما دانش و فناوری تولید اینگونه سلاح‌ها را در مدت شش‎ ‎ماه دارد.‏‎ ‎

لاندو گفت: آمریکا باید تغییرات چشمگیری در دیپلماسی خود ایجاد کند.‏ ‎مذاکره با ایران در مورد مسئله هسته‌ای مثل مذاکره برای بهبود روابط با‎ ‎این کشور نیست.‏‎ ‎

وی 3 اصل را برای بهبود سیاست آمریکا در مورد ایران پیشنهاد کرده است: اول‎ ‎اینکه واشنگتن باید تحریم‌های مؤثرتری را ضد ایران اعمال کند که تهران‎ ‎در صورت نقض آنها با عواقب آن روبرو شود، دوم اینکه آمریکا با تعیین‎ ‎زمان و مکان مذاکرات باید نشان دهد که زمام امور را در دست دارد و باید‎ ‎شرایط خود را برای تعیین چارچوب مذاکرات اعمال کند، سوم اینکه مشوق‎هایی که آمریکا می‌خواهد به جمهوری اسلامی در قبال توقف فعالیت‌های هسته‎ای‌اش بدهد باید شفاف‌تر باشد.

لاندو با اشاره به اینکه غرب می‌تواند سیاستی را که در مورد کره شمالی و‎ ‎چین استفاده کرد در مورد ایران نیز به کار برد، گفت: مشکل اینجاست که‎ ‎بازداشتن کشوری هسته‌ای از استفاده از سلاح‌هایش بستگی به یک تهدید قابل‎ ‎قبول دارد، در حالی که آمریکا سال‌هاست که نزد ایران اعتباری ندارد.‏‎ ‎

* دیدگاه‌های آیلند

گیورا آیلند کارشناس دیگر اسرائیلی که سرلشکر بازنشسته ارتش و مشاور سابق امنیت ملی این رژیم بوده، نیز می‌گوید: بهترین زمان برای مقابله‎ ‎با برنامه هسته‌ای ایران 3 سال پیش بود. در آن زمان بیشتر سرمایه‌های مهم این کشور در چند مکان اصلی‎ ‎قرار داشتند و از آنها به خوبی محافظت نمی‌شد. ایران سیستم دفاع هوایی‎ ‎خیلی پیشرفته‌ای نداشت. 3 سال پیش از نظر نظامی بهترین زمان‎ ‎برای حمله به ایران بود، اما متأسفانه از نظر سیاسی زمان خوبی نبود و‎ ‎بنابراین کاری انجام نشد.

وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: اسرائیل باید پیش از حمله به تأسیسات‎ ‎هسته‌ای ایران 4 سؤال کلیدی را از خود بپرسد: 1- آیا اطلاعات‎ ‎موثقی در مورد تأسیسات و اهداف هسته‌ای اصلی ایران در اختیار دارد 2- آیا‎ ‎توانایی کافی برای حمله به آن اهداف را دارد 3- آیا پرواز بر فراز کشورهای‎ ‎دشمن مثل سوریه، عربستان و عراق امکانپذیر هست و 4- مهمترین سؤال نتیجه‎ ‎این حمله است.‏‎ ‎‎‏‎

وی در پایان گفت: با فرض اینکه جواب 3 سؤال اول مثبت باشد، سؤال آخر یعنی اینکه میزان‎ ‎خسارت واقعی به ایرانی‌ها چقدر خواهد بود و چقدر می‌توان این حمله را‎ ‎قبل از اینکه ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد به تأخیر انداخت، پاسخ روشنی ندارد. اگر پاسخ‎ ‎فقط چند هفته یا چند ماه باشد پس زمان کافی نداریم، اما اگر چند سال باشد‎ ‎شاید ارزش به تأخیر انداختن حمله را داشته باشد.



بررسی قدرت نرم ایران توسط انستیتو صلح آمریکا

یران یک رویکرد پیچیده برای اعمال نفوذ در عراق تهیه کرده است که ابزارهای سنتی قدرت ملی - دیپلماسی، اطلاعات ، پیوندهای نظامی ، و روابط اقتصادی- و نیز عناصر منحصر به ایران از قبیل ارتباط با شبکه های روحانی فراملی را به کار می گیرد.

ایران به متحدان سیاسی خود ، توصیه، میانجیگری و حمایت مالی ارائه داده است. این کشور به شبه نظامیان و گروههای شورشی ، تسلیحات، کمک مالی و آموزش داده است. و این کشور از "قدرت نرم" خود در حوزه های اقتصادی، مذهبی، و اطلاع رسانی برای گسترش نفوذ خود استفاده کرده و به واسطه قدرت اصلی خارجی در عراق تبدیل شده است.

این گزارش ادعا می کند: اما این اجرای تهران اغلب از هم گسیخته و خام دستانه بوده است:

* ایران در حالی که درصدد متحد ساختن احزاب شیعه عراق به منظور به حداکثر رساندن وزن سیاسی آنها بوده است، مکررا عناصر رادیکال را جدا (منشعب)‌ کرده تا "گروههای ویژه" ای ایجاد کند که به عنوان جانشینان مسلح عمل کنند. گروههایی از قبیل "عصائب اهل الحق" به چندپارگی سیاسی عرصه سیاسی شیعی عراق و ایجاد تنشهای درون شیعی کمک کرده اند و از این طریق به اتحاد شیعیان لطمه زده اند.

* ایران هر چند در ظاهر از دولت عراق حمایت کرده است، همچنین از شبه نظامیانی حمایت کرده است که اقتدار دولت را مخدوش کرده اند و از سلاحهای تامین شده از سوی ایران برای انتقام گرفتن از سایر گروههای شیعه استفاده کرده اند.

* ایران در حالی که از طریق برنامه های رادیویی و تلویزیونی تلاش کرده تا دل مردم عراق را به دست آورد اما این تلاشها را با اقدامات دیگر خود از قبیل تسخیر چاه نفتی "فکه" در دسامبر 2009، ارزان فروشی (دامپینگ) کالاهای یارانه ای ایران در بازار عراق ، و حمله توپخانه ای به روستاهای شمال عراق محل استقرار گروههای کرد ایرانی، مخدوش کرده است.


ایران ممکن است امیدوار باشد که جامعه شیعیان را چند پاره کند تا آن را ضعیف و وابسته به تهران نگاه دارد و تضمین کند که تهران برای میانجیگری مورد نیاز خواهد بود. اما این اقدامات همچنین روابط نزدیک با تهران را به یک مصیبت (مایه دردسر) سیاسی برای برخی از متحدان آن تبدیل کرده است. این اقدامات همچنین منجر به ایجاد ظن و بدبینی نسبت به اهداف و شیوه های ایران شده است.

ایران به تاثیرگذاری بر عراق از طریق متحدان سیاسی و قدرت نرم ادامه خواهد داد. اما محتمل است که اتکای خود را بر شبه نظامیان و گروههای شورشی کاهش دهد زیرا این گروهها پس از خروج نیروهای آمریکایی نمی توانند آشکارا فعالیت کنند و برای توجیه اقدامات خود دشواری خواهند داشت.

از حیث سیاسی، ماهیت بی ثبات و زودرنج دولت جدید عراق، نقش ایران به عنوان میانجی در آینده را تضمین می کند. مقتدا صدر از هم اکنون تهدید کرده است که چنانچه خدمات ظرف مدت شش ماه بهبود پیدا نکند، مقاومت غیرخشونت آمیز خواهد کرد.

برای ایران، قدرت نرم عناصر مختلف غیرجنبشی قدرت ملی را شامل می شود ، هر چند درخصوص نحوه به کار بردن این نفوذ هیچ چیز نرمی وجود ندارد:

*مدیریت اعتبار و وجهه :

تهران خود را به عنوان یک شریک و متحد قابل اعتماد مطرح می کند و روایت پیروزمندانه را به پیش می برد که مدعی است خدا و تاریخ در سمت او قرار دارند. گرایش به وعده بیشتر و عمل کمتر برای کمک به دوستان ایران، و گرایش به سخنرانی و فروتنی کردن خطاب به عرب ها، از تاثیر این پیام ها کاسته است.

*‌ اهرم اقتصادی:

تهران سطح تجارت و سرمایه گذاری را در عراق برای سود و برای به دست آوردن اهرم تقویت کرده است. این کشور با این حال، اغلب از قراردادهای تجاری برای تقویت متحدان محلی استفاده کرده است، و اقدام به ارزان فروشی کالاهای یارانه ای ارزان در عراق کرده است و با این کار بخش های کشاورزی و تولیدی عراق را تضعیف کرده است. ایران حدود 10 درصد برق مورد نیاز عراق را تامین می کند اما بسیاری از عراقی ها باور دارند که ایران تحویل برق را برای اهداف سیاسی دستکاری می کند. تمام این اقدامات موجب بروز نارضایتی در عراق شده است.

* صدور اسلام انقلابی:

ایران از طریق تامین هزینه مالی فعالیت روحانیونی که در "قم" آموزش دیده و معتقد به حاکمیت روحانیون هستند، درصدد برتری دادن به نوع اسلام خود در جوامع شیعه سراسر جهان است . هنگامی که آیت الله "علی سیستانی" روحانی مقیم نجف در نهایت جان  بسپارد، ایران ممکن است سرانجام آماده دستیابی به این هدف باشد. تهران همچنین درصدد ایجاد روابط همبستگی با جوامع شیعه در سراسر جهان است که می توانند به عنوان پایگاههای خارجی حمایت از سیاست های ایران و متحدان این کشور در صورت حمله به ایران، عمل کنند. و ایران یک ارتش واقعی مشابه حزب الله در عراق شامل "تیپ روز موعود" ، "عصائب اهل الحق" ، و "کتائب حزب الله" ایجاد کرده تا درخواستهای او را اجابت و اجرا کنند.

* تبلیغات و چرخش (به دور خود):

ایران برای به دست آوردن دل مردم عراق از طریق اخبار و برنامه های سرگرمی عربی زبان تلاش کرده که بازتاب دهنده خط تبلیغاتی ایران است. اما اقدامات ایران اغلب تاثیر این تلاشها را از بین برده است. داده های نظرسنجی از سال 2003 بطور ثابت نشان داده است که عراقی ها از همه اقشار (از جمله شیعیان) نسبت به ایران بی اعتماد هستند و نوع حکومت آن را برای عراق مناسب نمی دانند. این گرایش و رفتار مردمی توضیح می دهد که چرا تهران همچنان به شدت بر قدرت نرم، سرویس های امنیتی خود، و اقدامات پنهانی برای اعمال نفوذ در عراق، تکیه خواهد کرد.

مقامات آمریکایی گرایش به این دارند که از یک رویکرد قدرت سخت در قبال راهبرد و سیاستمداری استفاده کنند که اهمیت قدرت نرم ایران را دست کم می گیرد. واشنگتن ابراز نگرانی کرده است که ارتش عراق پس از خروج نیروهای آمریکایی آمادگی تامین امنیت قلمروی هوایی و آبهای این کشور را نخواهد داشت. اما در حقیقت قدرت نرم ایران بزرگترین تهدید بلندمدت را متوجه حاکمیت ملی و استقلال عراق خواهد کرد.

این گزارش مدعی است: قدرت نرم تهران در عراق اغلب کمتر از حد خود عمل کرده است که دلیل اصلی آن اجرای غیرماهرانه و ناشیانه آن بوده است. توانایی بغداد برای مقابله با قدرت نرم ایران بستگی به اصلاح بی توازنی در تجارت (به نفع ایران) و وابستگی ها در بخش برق، و توسعه بخش نفت و گاز خواهد داشت. و قدرتمندترین وسیله واشنگتن برای مقابله با نفوذ ایران در عراق (و فراتر از آن) ،‌ انتشار اطلاعات مبسوط و با اعتبار درباره چگونگی فعالیت ایران است که احتمالا مخاطبانی در منطقه پیدا خواهد کرد.

از این رو ارزیابی ایران به عنوان کشوری که برنده بزرگ در عراق است و بیشترین سود را از "بهار عربی"‌ می برد، زودهنگام است. تشکیل دولت جدید عراق در دسامبر 2010 که شامل بسیاری از متحدان نزدیک تهران است، و خروج قریب الوقوع ارتش آمریکا ، مطمئنا فرصت های جدیدی برای ایران به منظور گسترش حوزه دسترسی این کشور در عراق ارائه می کند. اما هنوز روشن نیست که آیا نفوذ ایران پس از خروج نیروهای آمریکایی نیز همچنان "خود محدود کننده" خواهد بود یا اینکه تهران موفق خواهد شد از طریق فرایند لبنانیزه کردن تدریجی عراق، این کشور را به یک کشور وابسته (client state) تبدیل کند.

در طولانی مدت، حوزه نفوذ ایران در عراق، به اوضاع امنیتی، ترکیب دولت عراق، نوع رابطه بلند مدت آمریکا با عراق، و فحوای کلی روابط ایران – اعراب و سنی – شیعه در منطقه خلیج (فارس) در پی مداخله عربستان سعودی و امارات در بحرین، بستگی خواهد داشت. اما ظهور دوباره عراق به عنوان یک صادرکننده نفت است که تقریبا بطور حتم تنشها بین دو همسایه صادر کننده نفت را افزایش خواهد داد؛ این مساله ممکن است مهمترین عاملی باشد که بر آینده روابط ایران- عراق تاثیر خواهد گذاشت.